به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛به مناسبت شهادت امام محمد تقی علیه السلام در این گزارش نگاهی به زندگی ایشان خواهیم داشت؛
ولادت
نهمین امام شیعیان نام مبارکش محمد است و القاب و کنیههای فراوانی دارد؛ مشهورترین لقبش جواد و هادی است و معروفترین کنیهاش ابوجعفر.
امام جواد علیه السلام در 10 ماه رجب سال 195 هجری قمری در مدینه چشم به دنیا گشود. پیشگویی ولادت آن امام از زبان پدر بزرگوارش چندین بار مطرح شده بود. ولادت امام جواد همچون ولادت سایر ائمه معصومین علیهم السلام با ویژگیهای مخصوصی همراه بوده است. مادر بزرگوار امام جواد علیه السلام خیزران نام دارد؛ زنی از خاندان ماریه قبطیّه یکی از همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله.
دوران امامت امام محمد تقی (ع)
دوران کودکی امام جواد علیه السلام از دوران شیرخوارگی تا زمانی که در سن هفت سالگی به امامت رسید، با حوادث گوناگون آمیخته است. با شهادت امام رضا علیه السلام و به امامت رسیدن امام جواد در سن کودکی، یکی از موضوعاتی که حتی برخی از یاران امام هشتم را دچار شک و تردید کرد، کم سن و سالی امام جواد جهت مقام امامت بود. به همین دلیل در مواردی امام رضا علیه السلام و در موارد دیگری، خود امام جواد به تبیین آن پرداختند و به شبههها پاسخ گفتند.
اگر چه امام جواد علیه السلام نسبت به سایر امامان در سن بسیار کمی به امامت رسید، اما دوران هفده سالهی امامت او، دورانی نسبتاً طولانی و پر حادثه است.
جایگاه امام نزد خدا
امام جواد علیه السلام به دلیل قابلیت و لیاقت و بهرهمندی از موهبت الهی از جایگاهی رفیع در پیشگاه خداوند، پیامبر اکرم، پدر بزرگوارش و تمام کسانی که بهرهای از شناخت امام دارند برخوردار است. اگر چه دشمنان دین و حاکمان معاصر امامان معصوم علیهم السلام همواره در مقام توطئه و سرکوب و تحقیر آنان بوده اند، اما حقانیت و صداقت و نورانیت امامان شیعه پیوسته نقشههای دشمنان را خنثی و بیتأثیر میساخته است و در برخی موارد، حتی دشمنان تحت تاثیر وجود پر برکت آنان قرار میگرفتهاند.
ازدواج امام محمد تقی(ع) علیه السلام نیز با هوشمندی و درایت مخصوصبهخود، در برخورد با حاکم ستمگر عباسی، مامون ، که قاتل پدرش امام رضا علیه السلام بود به گونهای عمل نمود که مامون نیز افتخار خویش را در انتخاب او برای ازدواج با دخترش ((ام فضل (لبابه)|ام فضل ))میدید.
در دوران زندگی مشترک امام جواد علیه السلام با ام فضل (تا هنگام شهادت) حوادث گوناگونی اتفاق افتاده است.
مکتب علمى امام جواد علیه السلام
میدانیم که یکى از ابعاد بزرگ زندگى ائمه ، بعد فرهنگى آنها است. این پیشوایان بزرگ هرکدام درعصر خود فعالیت فرهنگى داشته در مکتب خویش شاگردانى تربیت مىکردند و علوم و دانشهاى خود را توسط آنان در جامعه منتشر مىکردند، اما شرائط اجتماعى و ى زمان آنان یکسان نبوده است، مثلا در زمان امام باقرعلیه السلام و امام صادق علیه السلام شرائط اجتماعى مساعد بود و به همین جهت دیدیم که تعداد شاگردان و راویان حضرت صادق علیه السلام بالغ برچهار هزار نفر مى شد، ولى از دوره امام جواد تا امام عسکرى علیه السلام به دلیل فشارهاى ى و کنترل شدید فعالیت آنان از طرف دربار خلافت، شعاع فعالیت آنان بسیار محدود بود و ازاین نظر تعداد راویان و پرورش یافتگان مکتب آنان نسبت به زمان حضرت صادق علیه السلام کاهش بسیار چشمگیرى را نشان میدهد.
بنابراین اگر مىخوانیم که تعداد راویان و اصحاب حضرت جوادعلیه السلام قریب صد و ده نفر بودهاند و جمعا 250 حدیث از آن حضرت نقل شده ، نباید تعجب کنیم، زیرا از یک سو، آن حضرت شدیدا تحت مراقبت و کنترل ى بود و از طرف دیگر، زود به شهادت رسید و به اتفاق نظر دانشمندان بیش از بیست و پنج سال عمر نکرد!
درعین حال، باید توجه داشت که در میان همین تعداد محدود اصحاب و راویان آن حضرت، چهرههاى درخشان و شخصیتهاى برجستهاى مانند: على بن مهزیار، احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى، زکریا بن آدم، محمد بن اسماعیل بن بزیع، حسین بن سعید اهوازى، احمد بن محمد بن خالد برقى بودند که هر کدام در صحنه علمى و فقهى وزنه خاصى به شمار مىرفتند، و برخى داراى تالیفات متعدد بودند.
از طرف دیگر، روایان احادیث امام جوادعلیه السلام تنها در محدثان شیعه خلاصه نمى شوند، بلکه محدثان و دانشمندان اهل تسنن نیز معارف و حقایقى از اسلام را از آن حضرت نقل کردهاند. به عنوان نمونه «خطیب بغدادى» احادیثى با سند خود ازآن حضرت نقل کرده است. هم چنین حافظ «عبد العزیز بن اخضر جنابذى» در کتاب «معالم العترة الطاهرة» و مؤلفانى نیز مانند: ابو بکر احمد بن ثابت، ابواسحاق ثعلبى، و محمد بن مندة بن مهربذ در کتب تاریخ و تفسیر خویش روایاتى از آن حضرت نقل کردهاند.
نحوه شهادت حضرت امام جواد
درباره آمد و شد امام در مدینه و احترام مردم نسبت به آن حضرت، اطلاعات مختصری در پاره ای از روایات آمده است.
فراخوانی آن حضرت به بغداد، در سال 220، توسط معتصم عباسی، آن هم درست در همان اولین سال حکومت خود، نمی توانست بی ارتباط با جنبه های ی قضیه باشد. به ویژه که درست همان سال که حضرت جواد علیه السلام به بغداد آمد، رحلت کرد؛ این در حالی بود که تنها 25 سال از عمر شریفش می گذشت. عناد عباسیان با آل علی علیه السلام به ویژه با امام شیعیان که در آن زمان جمعیت متنابهی تابعیت مستقل آنها را پذیرفته بودند، شاهدی است بر توطئه حکومت در شهادت امام جواد علیه السلام. همچنین خواستن آن حضرت به بغداد و درگذشت وی در همان سال در بغداد، همگی شواهد غیرقابل انکاری بر شهادت آن بزرگوار به دست عوامل عباسی می باشد.
مرحوم شیخ مفید، با اشاره به روایتی درباره مسمومیت و شهادت امام جواد علیه السلام، رحلت آن حضرت را مشکوک دانسته است. بنا به روایت مستوفی، عقیده شیعه بر این است که معتصم آن حضرت را مسموم نموده است.
پاره ای از منابع اهل تسنن، اشاره بر این دارند که امام جواد علیه السلام به میل خود و برای دیداری از معتصم عازم بغداد شده است. در حالی که منابع دیگر، حاکی از آنند که معتصم به ابن زیات مأموریت داد تا کسی را برای آوردن امام به بغداد بفرستد. ابن صبّاغ نیز با عبارت«اِشخاص المعتصم له من المدینة»این مطلب را تأیید کرده است.
باعرض سلام وقبولی طاعات.
قابل توجه همکاران گرامی دردومقطع متوسطه اول ودوم.
لطفا بعدازبرگزاری آزمون دفاعی ؛سوالات دفاعی راهمراه پاسخنامه به ایمیل گروه آمادگی شهرستان شیهدپرورنجف آباد ارسال نمایید.باتشکر
سرگروه دفاعی
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،علی اقبالی دوگاهه به دلیل ضربات مهلکی که نیروی هوایی ارتش ایران در نخستین ماه جنگ بر پیکر ماشین جنگی عراق وارد نموده بود به دستور صدام و برای ایجاد رعب و وحشت در بین سایر خلبانان کشورمان، برخلاف تمامی موازین انسانی و موافقت نامههای بین المللی رفتار با اسرا، به فجیعترین و بیرحمانهترین وضع به شهادت رسید.
در این گزارش با جوانترین سرگرد تاریخ نیروی هوایی ایران و نابغهای که از پذیرش حضور در نیروی هوایی آمریکا سر باز زد سرلشکر خلبان «علی اقبالی دوگاهه» و داستان عجیب شهادتش بیشتر آشنا میشویم.
او اهل رودبار استان گیلان بود. وی در ۲۵ سالگی استاد خلبان جنگنده f-۵ و در ۲۷ سالگی با درجه سرگردی جزو افسران ارشد نیروی هوایی ارتش ایران شد. سرلشگر خلبان «عباس بابایی» و سرلشگر خلبان «مصطفی اردستانی» از شاگردان تحت آموزش ایشان بودند.
آموزش در آمریکا: وی تکمیل دوره خلبانی را به مدت ۲۲۰ ساعت در سال ۱۳۴۷ در پایگاه هوایی ویلیامز شهر فنیکس ایالت آریزونای امریکا را به پایان رساند و کسب رتبه نخست در بین بیش از ۴۰۰ دانشجوی خلبانی از کشورهای مختلف به عنوان خلبان نمونه این پایگاه را از آن خود نمود.
امتیازات خلبانی که او در پایگاه ویلیامز آمریکا بدست آورد شامل رکوردهایی بود که تا آن زمان هرگز در آن پایگاه هوایی ثبت نشده بود. بطوری که تمامی اساتید پرواز هواپیماهای جنگی آمریکا را شگفت زده نمود؛ و به او لقب سلطان پرواز را داده بودند.
در سال ۱۳۴۸ آموزشهای تاکتیکی هواپیمای شکاری اف ۵ را به سرعت گذراند و به عنوان افسرخلبان جنگنده شکاری تاکتیکی اف ۵ تایگر در گردان ۴۳ شکاری، فعالیتهای پروازی خود را در پایگاه هوایی دزفول آغاز کرد.
در سال ۱۳۵۱ بین خلبانان تمام پایگاهها در پایگاه دزفول برگزار شد حائز مقام نخست در بین تمامی خلبانها شد و به عنوان قهرمان قهرمانان معرفی شد در سال ۱۳۵۳ جهت گذراندن دوره کارشناسی تفسیر عکسهای هوایی و مدیریت اطلاعات و عملیات هوایی مجددا به امریکا اعزام گردید.
پس از بازگشت در پایگاههای هوایی بوشهر و تبریز به خدمت پرداخت شهید اقبالی در سال ۱۳۵۴ ازدواج کرد که ثمره آن فرزندی پسر بود که هم اکنون از پزشکان حاذق کشور است. براساس مدارک موجود در پرونده پرسنلی این شهید وی همواره در وضعیت عالی پروازی آکادمیک و انضباطی قرار داشته است.
دریافت بیش از سه هزار ساعت پرواز عملیاتی و آموزش خلبانی به دهها دانشجوی جوان که تعدادی از آنها همچون شهیدان سرافراز سرلشگر خلبان عباس بابایی و سرلشگر خلبان مصطفی اردستانی به مقام والای شهادت نایل شده اند و یا به ردههای ارشد فرماندهی نیروی هوایی رسیده اند کارنامه درخشان شهید سیدعلی اقبالی است.
در بیان خصوصیات این شهید نوشته اند وی فردی به تمام معنا صمیمی و مهربان بود فروتن و خویشتن دار گشاده رو و متین آراسته و با اخلاق نیکو و منش بسیارانسانی شهید اقبالی علاقه وافری به قرآن داشت و هرچند وقت کل قرآن را دوره میکرد.
این شهید سعید در عملیات معروف کمان ۹۹ که در نخستین روز جنگ تحمیلی با شرکت ۱۴۰ فروند جنگنده از پایگاههای مختلف انجام شد شرکت داشت. سید شهید در قالب لیدر دسته ۴ فروندی به نام اسکارال از پایگاه دوم شکاری تبریز به هوا برخاست و پس از بمباران پایگاه هوایی موصل، به همراه همه همرزمانش سالم به پایگاه برگشت.
این هم وطن دلیر اکثر تلمبه خانهها و نیروگاههای برق عراق از کار انداخته بود و طرحهای عملیاتی وی باعث گردیده بود صادرات ۳۵۰ میلیون تنی نفت عراق به صفر برسد از این رو صدام جنایتکار به خون این شهید تشنه بود. از این رو به دستور صدام پس از دستگیری بدنش به دو نیمه تبدیل شد و نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی در موصل عراق مدفون شد.
شرح کامل شهادت ایشان را در زیر بخوانید و به دیگران هم بفرستید تا مردم ایران بدانند ما چه عزیزان گمنامی را در نیروی هوایی ارتش داشته ایم که حتی نام آنها را هم نشنیده ایم.
شهادتش در روز عید قربان مصادف با اول آبان ماه ۱۳۵۹ رقم خورد. پس از بمباران موفق پادگان العقره در شمال عراق و همچنین در منطقه هوایی موصل هواپیمایش مورد اصابت قرار گرفت و در حالی که به نزدیکی مرز ایران رسیده بود هواپیمایش سقوط کرد و در خاک عراق مجبور به خروج اضطراری شد.
در حالی که زنده به اسارت مزدوران عراقی درآمده بود، به دلیل ضربات مهلکی که نیروی هوایی ارتش ایران در نخستین ماه جنگ بر پیکر ماشین جنگی عراق وارد نموده بود به دستور صدام و برای ایجاد رعب و وحشت در بین سایر خلبانان کشورمان، برخلاف تمامی موازین انسانی و موافقت نامههای بین المللی رفتار با اسرا، به فجیعترین و بیرحمانهترین وضع به شهادت رسید.
بدستور صدام ملعون، دو ماشین جیپ از دو طرف با طنابهایی که به بدن این خلبان پر افتخار بسته بودند بدنش را دو نیم کردند. به طوری که نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی در موصل عراق مدفون شد. این جنایت به حدی وحشیانه بود که رژیم بعثی در تلاشی بیشرمانه برای سرپوش گذاشتن بر این جنایت هولناک، تا سالها از اعلام سرنوشت آن شهید مظلوم خودداری میکرد و طی ۲۲ سال هیچگونه اطلاعی از سرنوشت وی موجود نبود.
تا این که در خرداد سال ۱۳۷۰، بر اساس گزارشهای موجود عملیاتی و اطلاعاتی، و نامه ارسالی کمیته بینالمللی صلیب سرخ جهانی مبنی بر شهادت ایشان و اظهارات دیگر اسرای آزاد شده وخلبانان اسیر عراقی، شهادت خلبان علی اقبالی دوگاهه محرز شد.
پیکر مطهرش که بخشی از آن غریبانه در قبرستان محافظیه نینوا و بخشی دیگر در قبرستان زبیر موصل به خاک سپرده شده بود، با پیگیری کمیته جستجوی اسرا و مفقودین وکمیته بینالمللی صلیب سرخ جهانی، به همراه پیکرهای مطهر تنی چند از دیگر خلبانان شهید نیروی هوایی، پس از ۲۲ سال دوری از وطن، در میان حزن و اندوه خانواده، یاران و همرزمانش به میهن بازگشت و به شکلی بسیار با شکوه و تاریخی در میدان صبحگاه ستاد نیروی هوایی تشییع و در پنجم مردادماه ۸۱ در قطعه خلبانان بهشت زهرا درکنار سایر همرزمانش آرام گرفت. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
منبع:جهان نیوز
انتهای پیام/
روز 13 آبان، یادآور حوادث مهمی است که در شکل گیری انقلاب اسلامی و بیرون راندن مظهر استکبار یعنی آمریکا از ایران نقش اساسی داشتند. در روز 13 آبان 1343، مأموران رژیم شاه، حضرت امام خمینی(ره) را در قم دستگیر و به دستور آمریکا، به ترکیه تبعید کردند. در روز 13 آبان 1357، دانش آموزان تهرانی در اعتراض به دخالت های آمریکا در ایران، راه پیمایی کردند، ولی دژخیمان رژیم شاه، به آنان حمله کرد و آنان را به خاک و خون کشید. در روز 13 آبان 1358، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، لانه ی جاسوسی آمریکا را در تهران تسخیر کردند و جاسوسان آمریکایی را به گروگان گرفتند. بدین ترتیب، مبارزه ی ضد آمریکایی مردم ایران، ابعاد جدیدتری پیدا کرد. بنابراین، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، این روز را به روز «ملّی مبارزه با استکبار» نام گذاری کردند.
روز 13 آبان، روز دستگیری و تبعید حضرت امام ـ آن نور قبیله ی قبله ـ است. روز کشتار دانش آموزان است. روز تسخیر لانه ی جاسوسی آمریکا به دست دانشجویان ایمان مدار و عدالت پناه است. این مناسبت ها ایجاب می کند که همه باهم به قول آن بزرگ زادِ خورشیدگون، هرچه فریاد داریم بر سر آمریکا بریزیم. بیایید کران تا کران، حیات را از تحرّک و مبارزه و فریاد علیه مستکبران، سرشار سازیم و از هیچ قدرتی جز خداوند باک نداشته باشیم و در برابر هیچ گردن کشی، سر فرود نیاوریم؛ هم چنان که تاکنون این گونه بوده ایم. بیایید برخی سستی ها و رکودها را به حرکت و شور مبّدل سازیم و رخوت و خواب آلودگی برخی افراد را باز شوییم. بیایید دست ها و دلهامان را قوی کنیم و در روز 13 آبان، مردم خداجو و استکبارستیز را به مبارزه با مظهر استکبار بخوانیم. این چنین باد.
حوزه های علمیه در طول تاریخ همواره در کنار مردم محروم و در برابر قدرت های ستم گر قرار داشته اند. رمز کام یابی نهضت پربار سر سلسله ی بیداردلان؛ حضرت امام خمینی ـ سلام اللّه علیه ـ و محبوب بودن آن رادمرد بزرگ نیز این بود که از یک سو، دشمن مستکبران بود و از سوی دیگر، یاوری همیشه غم خوار برای محرومان و مستضعفان به شمار می آمد. از این رو، حوزه های علمیه به عنوان ادامه دهنده ی خط راستین آن آیت بلند کتاب مقاومت در مبارزه ی ملی با استکبار، نقش مهمی دارند.
بی گمان، دانش آموزانِ آگاه و رشید ما در مبارزه با استکبار، همواره نقشی فعّال و فراموش ناشدنی ایفا کرده اند. این عزیزان بودند که در13 آبان 1357، به مردم مسلمان ایران، شور و شعور و عشقی دوباره بخشیدند. آنان از آینه ی احساس و شعور مردم انقلابی، غبار بر گرفتند و هویت مسلمانی، خود اتکایی و مبارزه با استکبار را به همگان آموختند. این نوجوانان دانش دوست بودند که با شعارهای توفنده و مشت های گره خورده، پایه های حکومت مزدور پهلوی را سست کردند و لرزه بر اندام زمام داران کاخ سفید انداختند. این جوانان دانش پو بودند که با قیام خویش، به مستضعفان آموختند که برای به دست آوردن حقوق از دست رفته ی خود، باید با ستم گران جهانی بستیزند. اینک، آن رشادت ها و حماسه آفرینی ها، ایجاب می کند که قشر دانش آموز ما، در مبارزه با استکبار، سهم مهمی بر عهده گیرند و هم چون گذشته از پیش گامان این قیام ملّی باشند.
خدای متعال، انسان را با فطرتی ظلم ستیز آفریده است. طبع انسان، عدالت خواه و مخالف به حقوق دیگران است. ارسال پیامبران نیز با این هدف صورت گرفته است که به انسان ها کمک کنند تا در مسیر عدالت باقی بمانند و از آن منحرف نشوند. خدای متعال، با صراحت این واقعیت را در قرآن کریم بیان کرده است.
از سوی دیگر، اراده خدای منّان بر آن است که انسان های ضعیف نگاه داشته شده و مظلوم، به پاخیزند، بر طاغیان و مستکبران، بشورند و داد خود را از آن ها بگیرند و حاکمیت را از آنِ خود کنند. حاکمیتی که به عنوان امانتی الهی همواره در خدمت آرمان ها و ارزش های والا و خدایی باشد. امام خمینی(ره) با همین تفکر ژرف و ریشه دار دینی هسته ی مقاومت جهانی اسلام را علیه بیداد و تباهی استعمارگران و مستکبران بنیان نهاد. خمینی کبیر، عظمت های آیین را در پرتو کرامت های محمدی صلی الله علیه و آله و انوار پاک علوی علیه السلام ، فرا راه بشر این روزگار و همه ی روزگاران آینده قرار داد.
سلام بر روان پاک روح خدا و سلام بر همه ی روان های خدایی! سلام بر آن که بیداری رابه ما هدیه داد؛ آزادی را برای مان به ارمغان آورد؛ ما رابه وادی استقلال برد و جمهوری اسلامی را به ما، ارزانی بخشید. سلام بر دست های سبزی که بذر محبت خدا را در دل های کوچک فرزندان ما کاشت. سلام همه ی صالحان و سپیدرویان، بر روان بیدارگر روح پاک خدا باد. بزرگ مردی که با موضع گیری آگاهانه و مدبّرانه ی خویش، هر توطئه ای را نقش بر آب می کرد. حکیم دوراندیشی که گره های کور را به سرپنجه ی تدبیر، می گشود. دلاوری که مستکبران، با نفس گرم اش بر خاک افتادند. آری! امام خمینی(ره)، وجدان بیدار قرن و نادره مرد روزگاران بود. قائدی بی نظیر و قائمی بی بدیل بود که با قیامی الهام گرفته از رهنمودهای قائم آل محمد صلی الله علیه و آله ، زنگ ها و زنگارها را از چهره ی دل ها و جان ها باز شست و نور معرفت و بیداری را بر قلب ها تاباند. ستم ها را سربرید، ستم گران را به زوال کشاند، و پلیدی و پلشتی استکبار و استعمار را از گستره ی ایران زدود. اینک در سال روز 13 آبان؛ روز ملّی مبارزه با استکبار جهانی، یاد او را گرامی می داریم و بر روان بیدارگرش درود می فرستیم.
امروز به برکت انقلاب اسلامی و رهنمودهای پیر بیدارگر زمان؛ حضرت امام خمینی(ره) روحیه ی استکبارستیزی از مرزهای ایران، فراتر رفته و همه ملت های عدالت خواه، حق طلب و آزاده را فرا گرفته است. مبارزه ی خونین مردم شجاع و آزادی خواه فلسطین بر ضد اشغال گران صهیونیست و حامی اصلی آن یعنی آمریکا، همین روحیه را نشان می دهد و از ثمره های انقلاب شکوه مند اسلامی به شمار می رود.
سیزده آبان از جمله روزهای پرفروغی است که در تاریخ ایران زمین، همواره برجسته و سربلند است. سیزده آبان، روزی است که فرزندان ایثارگر و فداکار این مرز و بوم به جهانیان فهماندند که با توکل به قدرت ایمان می توان در برابر هر طاغوتی ـ هرچند خودش را قدرت مند نشان دهد ـ ایستاد. در سیزده آبان ثابت شد که با تکیه بر قدرت آن بزرگوار آفریننده و توانای زنده می توان، استعمار را به خاک مذلت افکند. درسیزدهم آبان این نکته به اثبات رسید که امنیت و آرامش را از حق کشان و ستم کیشان که به مظلومان امنیت و آسایش نمی دهند، می توان باز گرفت. حماسه ی سیزده آبان ثابت کرد که همه ی قدرت های به اصطلاح عظیم شیطانی و طاغوتی، از درون، پوچ و پوشالی است. در سیزده آبان، مردم عدالت خواه و ایمان مدار ما، خویشتن را باور کردند و به چشم خود دیدند آن قدرتی که در ذهن عده ای کج اندیش و کوته فکر، هم چون کوهی استوار است، «کاهی» بیش نیست. در سیزدهم آبان، وحدت کلمه معنا شد؛ تکیه بر محبوب بندگان و خدای خمینی آفرین، تفسیر شد و قدرت رهبری دینی بار دیگر تجربه گشت.
آیا تا به حال از خود پرسیده اید که «سیزده آبان» چه روزی است؟ آیا تا به حال درخشش ستارگان و مهتاب را در پهن دشت گیتی دیده اید؟ آیا تاکنون دیده اید که فروغ نورانی برخی ستارگان، بیش تر است؟ در آسمان تاریخ معاصر ایران زمین نیز، روزهایی چون ستارگان پرتو افشان می درخشند و درس روزهای درخشنده نیز برخی درخشنده ترند. سیزده آبان، این چنین است؛ زیرا در سیزدهم آبان، ملت ما با عشق و ایمان به آرمان خویش، همه ی قدرت های استکباری را به سخره گرفتند و شکوه پوشالی شان را پایمال کردند. در سیزدهم آبان، خدا مردان پاک سرشت، در سالگرد قربانی شدن دانشجویان و تبعید سرسلسله ی بیدار دلان، بر دیو پلیدی و پلشتی، مردانه تاختند و لانه ی فساد را درهم کوبیدند. این است که سیزده آبان در تاریخ این دیار شهیدپرور، برگی زرین را به خود اختصاص داده است و بسان ستاره ای فروزان در آسمان میهن اسلامی می درخشد.
سیزدهم آبان به همه ی مستضعفان آموخت که می توانند چپاول گران را به زباله دان تاریخ بسپارند. سیزده آبان به مسلمانان آموخت که در معبد انسانیت، آزادنه و آگاهانه در برابر والایی های ارجمند مکتب توحید، به نماز بایستند، تنها در برابر «اللّه » به کرنش و سجود بنشینند و جز او، همه را طرد کنند. واقعه ی سیزده آبان به دل های مؤمنان قوت بخشید و غروری مقدس و حماسه آفرین را در آنان زنده کرد. پرتوی تابناک از انوار الهی بر آنان تابانید و درس هایی بزرگ از شهادت و رشادت و دلیری به آنان آموخت. در سیزدهم آبان، مردم سرافراز ایران به همه ی مستضعفان جهان نشان داد که دیوار ستم، شکستنی است.
تعیین امامت امامان دوازده گانه از طرف خداوند متعال بوده است . چرا که مسأله امامت یک مسأله الهی است و جانشین پیامبر(صلی الله علیه و آله) باید از طریق وحی به پیامبر(صلی الله علیه و آله) تعیین گردد، امام یک رهبر عادی نیست.
امروز روز نهم ماه ربیع الاول است، روزی که با عنوان روز به امامت رسیدن آقا امام زمان (عج) جشن گرفته می شود.
می خواهیم بررسی کنیم که دقیقا تاریخ به امامت رسیدن ایشان چه زمانی بوده است ؟ و بزرگ داشت روز نهم ربیع چگونه است ؟
به کتب روایی که مراجعه می کنیم می بینیم که آغاز امامت امام زمان (عج) مقارن است با شهادت امام حسن عسکری علیه السلام ،یعنی به محض شهادت امام حسن عسکری امام بعد به امامت می رسند و شهادت ایشان نقطه آغاز امامت حضرت مهدی عج می باشد.(أصول الکافی / ترجمه کمرهاى، ج2، 871)
و عده ای هم معتقدند که روز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام روز نهم ربیع الاول است که این قول مشهور نیست . و در این منابع هم همان روز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام را روز آغاز امامت امام زمان عج می دانند. ( الغیبة( للنعمانی) / ترجمه فهرى، متن، ص: 197)
قبل از پاسخ باید به این نکته بسیار مهم اشاره کنیم که تعیین امامت امامان دوازده گانه از طرف خداوند متعال بوده است . چرا که مسأله امامت یک مسأله الهی است و جانشین پیامبر(صلی الله علیه و آله) باید از طریق وحی به پیامبر(صلی الله علیه و آله) تعیین گردد، امام یک رهبر عادی نیست که فقط به اداره کشور و حفظ مرزهای آن بپردازد، بلکه وی علاوه بر این وظیفه، وظایف خطیر دیگری مانند تفسیر قرآن، بیان احکام، پاسخگویی به سوالات اعتقادی مردم، و جلوگیری از هر نوع انحراف در عقیده و تحریف در شریعت دارد. و انجام این وظایف خطیر در گرو داشتن علمی گسترده و خطا ناپذیر است. و افراد عادی چنانچه متصدی این گونه امور گردند، از خطا و اشتباه مصون نخواهند بود.
در هنگام وفات پیغمبر از وى پرسیدم اگر شما از دنیا رفتى به که رجوع کنیم؟ پیغمبر اشاره کردند به طرف على بن ابى طالب و فرمودند: وى با حق است و حق هم با او میباشد، بعد از او هم یازده نفر امام خواهند آمد که اطاعت آنان واجب است، همان گونه که اطاعت از من واجب می باشد
با توجه به این مطلب شناخت امام(علیه السلام) از دو راه امکان پذیر است:
الف: پیامبر(صلی الله علیه و آله) به فرمان خدا بر امامت امام معین تصریح کند.
که پیامبر اکرم در مواضع مختلف به امامت امامان دوازده گانه اشاره کرده اند و منابع شیعه و سنی به تفصیل نقل کردند .
به عنوان مثال : عبایة بن ربعى از ابن عباس روایت کرده که وى گفت: در هنگام وفات پیغمبر از وى پرسیدم اگر شما از دنیا رفتى به که رجوع کنیم؟ پیغمبر اشاره کردند به طرف على بن ابى طالب و فرمودند: وى با حق است و حق هم با او میباشد، بعد از او هم یازده نفر امام خواهند آمد که اطاعت آنان واجب است، همان گونه که اطاعت از من واجب می باشد. (زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام / ترجمه إعلام الورى، ص: 502)
حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: جانشینان و اوصیاء من که پس از من در میان مردم حجتهاى پروردگار هستند دوازده نفر می باشند، اول آنها برادرم هست و آخرین آنان هم پسرم خواهد بود، عرض کردند: یا رسول اللَّه برادرت کیست؟ فرمود: على بن ابى طالب، عرض کردند: فرزندت کدام است؟ فرمود فرزندم مهدى است که خداوند به وسیله او دنیا را پر از عدل و داد می کند پس از این که از ظلم و ستم پر شده باشد. (زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام / ترجمه إعلام الورى، متن،511)
ب: امام پیشین بر امامت امام بعدی تصریح کند.
امامت پیشوایان دوازده گانه شیعه از هر دو راه ثابت شده است. هم پیامبر(صلی الله علیه و آله) طبق روایات بر امامت آنان تصریح کرده است، و هم هر یک از ائمه(علیهم السلام)، امام بعد از خویش را معرفی نموده است. (صحیح البخاری، ج 9، ص 81، باب الاستخلاف/ صحیح مسلم، ج 6، ص 3 کتاب الأماره/ مسند احمد، ج 5، ص 86 و 108/ مستدرک الحاکم، ج 3، ص 18/بحارالانوار، ج36، ص 266.)
شایسته است که در این روز برای سلامتی امام زمان علیه السلام و تعجیل در فرج ایشان دعا کنیم ،و با امام خود تجدید بیعتی داشته باشیم در اعتلای اسلام و عمل به وظایف مسلمانیمان
با توجه به ادله ای که بیان کردیم به این نتیجه می رسیم که امامت امام زمان چون سایر امامان علیهم السلام یک امر انتصابی از طرف خداوند متعال بوده است و مثل سایر امامان به امامت رسیدن ایشان هم مقارن با شهادت امام پیش از خود بوده است. به عبارت دیگر امامت ودیعه ای الهی است در دست یک امام که هنگام عروج به جوار باری تعالی آن را به امام بعد از خود می سپارد بدون هیچ فاصله و انقطاع زمانی حتی یک لحظه.
این به آن خاطر است که رعایت شأن همه ائمه هدی علیهم السلام بر همگان واجب است روز شهادت امام حسن عسکری روز عزای همه شیعیان جهان است ،و همگان در این روز که روز عزای اهل بیت علیهم السلام است باید عزادار باشند .
و روز پس از آن را به عنوان روز یادآوری و بزرگداشتی برای مقام امام حیّ و حاضر خود جشن می گیریم تا گونه ای خاکساری و سپاس باشد به درگاه خداوند متعال به پاس نعمت بزرگ امامت ،واسطه فیض رحمت و روح جهان هستی ،
و شایسته است که در این روز برای سلامتی امام زمان علیه السلام و تعجیل در فرج ایشان دعا کنیم ،و با امام خود تجدید بیعتی داشته باشیم در اعتلای اسلام و عمل به وظایف مسلمانیمان .
و دست شستن از یک سری اعمال ناشایست و نه در خور پیروان امامان رحمت و هدایت ، که تخم تفرقه می افشاند،و باعث کدورت می شود .
فاطمه محمدی بیده
بخش اعتقادات شیعه تبیان
ر
یازدهمین زندگی کوتاه و بسیار سختی داشتند. ایشان تنها حدود ۲۹ سال عمر کردند و در اکثر مواقع تحت نظر بوده اند. برای این که با خلاصه ای از زندگی نامه امام یازدهم آشنا شوید با ستاره همراه باشید.
بنابر کتاب های معتبر دینی امام حسن عسکری (ع) در روز هشتم یا دهم ماه ربیع الثانی سال ۲۳۲ قمری (سال ۸۴۷ میلادی) به دنیا آمده است. در تقویم های ما روز هشتم ربیع الثانی به عنوان تاریخ تولد امام حسن عسکری (ع) ثبت شده است. پدرش امام هادی (ع) و مادرش بانویی به نام حدیثه بود.
امام حسن عسکری (ع) در شهر مدینه به دنیا آمد.
مشخصات ظاهری امام یازدهم به این شرح نقل شده است: صورتی گندمگون، بدنی در حد اعتدال، ابروهای سیاه کمانی، شچمانی درشت، پیشانی گشاده، دندان های درشت و سفید، خالی بر گونه راست.
امام حسن عسکری (ع) در سنین کودکی (سال ۲۳۳ یا ۲۳۶ قمری) به همراه پدرش توسط حاکم وقت به عراق فراخوانده شد و در شهر سامرا آن ها را تحت نظر قرار دادند. ایشان بیشتر عمر خود را در این شهر به سر برد و تنها امامی است که نتوانست در طول عمر خود به سفر حج برود.
امام حسن عسکری (ع) در طول زندگی خود ازدواج نکرد و نسل او تنها از طریق کنیزی ادامه پیدا کرد که مادر امام زمان (عج) بود. نام های مختلفی را برای این کنیز در کتاب های تاریخی ذکر کرده اند که مشهورترین این نام ها نرجس است.
در مورد اولاد این امام همام نیز نقل های مختلفی وجود دارد. منابع شیعی تنها فرزند ایشان را امام زمان (عج) می دانند. برخی منابع علاوه بر این نام دو دختر را هم برای امام عسکری (ع) ذکر کرده اند. بعضی دیگر پسری به نام موسی را هم به ایشان نسبت داده اند و منابع اهل سنت معتقدند که ایشان فرزندی نداشته است.
بعد از شهادت امام هادی (ع) بنا بر وصیت ایشان امام حسن عسکری (ع) در سال ۲۵۴ در حالی که ۲۲ سال سن داشت به امامت رسید. مدت امامت امام یازدهم ۶ سال بوده است.
در طول دوران امامت ایشان سه خلیفه عباسی به روی کار آمدند: معتز عباسی، مهتدی و معتمد.
امام حسن عسکری (ع) در سال ۲۵۵ توسط معتز به زندان افتاد و دو سال زندانی بود اما معتمد که آغاز خلافتش با قیام های شیعیان مواجه شد امام را آزاد کرد ولی مجددا در سال ۲۶۰ قمری ایشان را به زندان انداخت. امام یک ماه بعد مجددا آزاد شد اما تحت نظر قرار گرفته شد.
تاریخ شهادت امام حسن عسکری روز جمعه هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ قمری بوده است. ایشان در سن حدود ۲۹ سالگی به دست معتمد عباسی مسموم شد و به شهادت رسید.
حرم امام حسن عسکری (ع) در کنار قبر پدر بزرگوارش در شهر سامرا می باشد.
متن روز کتاب و کتابخوانی
کتاب، همچون خورشید، فضای زندگی را روشن می کند و به همگان نور، شور و گرما می بخشد. کتاب، مثل باران بر سرزمین دل ها می بارد و اندیشه ها و کردارها را رونق، زیبایی و طراوت می دهد. کتاب، نقشی به مانند پرندگان به آدمی دارد که او را برای اوج و بال کشیدن و پرواز آماده می سازد. در پرتو کتاب است که شکوفایی، سرسبزی و بالندگی فرهنگ دینی ما به اوج می رسد. کتاب، والاترین جایگاه را در گستره های فردی و اجتماعی داراست که بر اندیشه ها و دل ها می درخشد و پیوسته بر زندگانی نورافشانی خواهد کرد.
متن روز کتاب و کتابخوانی
مطالعه، غذای روح و درمان بیماری های فکری است. کتاب، معلمی ساده و صمیمی و همیشه در دسترس است که بی ادعا و بدون تکلف و منّت، آنچه دارد در اختیار ما می گذارد. مطالعه، با نیّت خالص، عبادتی بزرگ است.
لحظه ای نشستن در کتابخانه، حضور در محضر اندیشمندان قرون و فرزانگان زمان است. کتابخانه، معبد اهل علم و محراب پاک دانشجویی و علم آموزی است. هرکه از کتاب و مطالعه بیگانه است، غریب و بی مونس است.
روز کتاب و کتابخوانی
تأثیر عمیق کتاب در گسترش فرهنگ جامعه و سرعت بخشیدن به پیشرفت روزافزون آن، انکارناپذیر است و نمی توان توسعه و رشد همه جانبه جامعه را، بدون در نظر گرفتن مطالعه و کتاب مورد بحث و نظر قرار داد. از این جهت، کتاب و کتاب خوانی، از مقوله های قابل توجه فرهنگی است که ترویج آن در جامعه ضروری به نظر می رسد. پیرایش فرهنگ از زاویه های زیان آور و آرایش آن با پاکی و خلوص و گسترش آن در همه سطوح و برای تمام قشرهای جامعه، به تلاش و هم بستگی همگانی نیازمند است که کتاب می تواند در این عرصه و میدان، به خوبی به کار گرفته شود و کارایی خود را به نیکی ظاهر سازد.
هفته کتاب و کتابخوانی
بی شک گسترش کتاب خوانی به عنوان ضرورتی اجتناب ناپذیر، تنها زمانی به فرهنگی عمومی تبدیل می شود که جامعه آن را نیازی پایان ناپذیر و وسیله ای برای رشد و پویایی شخصیت خود بداند و مطالعه، در کنار سایر کارهای روزانه، در زندگی مردم وارد شود و این گونه نباشد که کتاب، به افراد خاصی از جامعه اختصاص داشته باشد ؛ بلکه همگان تکامل و پیشرفت را در انس با کتاب بدانند. البته گسترش کتاب خانه و چاپ فراوان کتاب و کارهایی مثل این نیز بی تأثیر نیست، ولی نکته مهم، همان ایجاد میل و انگیزه در افکار جامعه است ؛ یعنی برنامه ریزی ها به گونه ای باشد که احساس نیاز به کتاب در جامعه زنده شود.
جملات زیبا درباره کتاب و کتابخوانی
کتاب مثل اقیانوس بی کرانی است که ناشناخته های بسیاری دارد و هر کس به فراخور حالش دل به ژرفای آن می سپارد و با انبانی پر باز می گردد.
در این دریای عمیق معرفت، گوهرهای نابی وجود دارد که تنها تلاشگران چیره دست می توانند به آن دست یابند.
وقتی یک کتاب را باز می کنیم از صفحه اول تا آخرین صفحه، فقط کتاب با ما حرف می زند و به ما چیز یاد می دهد؛ مثلاً شعرهای قشنگ، زندگی امامان علیهم السلام ، زندگی آدم های بزرگ و موفق، مسائل علمی؛ مثل جغرافیا، ستاره شناسی و خیلی چیزهای دیگر. خواندن این همه چیزهای جورواجور باعث می شود که ما از خیلی از چیزهایی که نمی دانیم با خبر شویم.
در نتیجه توی زندگی کمتر اشتباه می کنیم و زندگی بهتری خواهیم داشت.
روز کتاب و کتابخوانی
کتاب، محصول تجربه های بشری و خلاقیت های ذهنی و آموخته های دراز مدت انسان است. سهم کتاب در انتقال دانش ها گاهی به مراتب بیشتر و فراتر از دیگر ابزار آموزشی است. پدید آوردن آثار علمی و فرهنگ مکتوب از توصیه های مهم اولیای دین است و به گسترش دانش کمک می کند و به عنوان یک میراث فرهنگی برای نسل های آینده ماندگار می شود. امام صادق علیه السلام به مفضّل بن عمر فرمودند: «دانش خود را بنویس و آن را در میان برادرانت منتشر ساز».
جمله های زیبا در مورد کتاب و کتابخوانی
خواندن و مطالعه کمک میکند تا افراد تخیل فعالتری داشته باشند و این تخیل موجب سطح بالاتری از خلاقیت در جامعه میشود. کتاب خواندن حافظه و تمرکز را بهبود میبخشد و همچنین باعث کاهش استرس میشود. بزرگسالان و سالمندانی که وقت خود را با خواندن کتاب میگذرانند نشانههای کاهش شناختی کمتری دارند و در فعالیتهای ذهنی بیشتر شرکت میکنند. کتابها سرگرمی ارزانقیمت آموزشی و ماشین زمان هم هستند.
میلاد امام جعفر صادق و پیامبر (ص)
تو آمدی و جهان غرق در خِرَد میشد
دلیلها همه با عشق مستند میشد
تو آمدی پر و بالی دهی به این دلها
به پای درس تو هفت آسمان رصد میشد
میلاد رسول اکرم و ولادت امام جعفر صادق (ع) بر همگان مبارک باد
پیام تبریک میلاد رسول اکرم و امام جعفر صادق
درخلوت شب آمنه زیبا پسری زاد
تنها نه پسر بربشریت پدری زاد
در فتنه بیدادگران دادگری زاد
چشم همه روشن که چه قرص قمری زاد
میلاد رسول اکرم (ص) و امام جعفرصادق (ع) بر همه عزیزان مبارک باد
پیام تبریک میلاد امام جعفر صادق
حضرت رسول اکرم (ص) می فرمایند:
امید برای امت من رحمت است
چون اگر امید نبود هیچ مادری فرزند خود را شیر نمی داد
و هیچ باغبانی درخت نمی کاشت.
بحار الأنوار ج14
میلاد رسول اکرم مبارک
میلاد رسول اکرم و امام جعفر صادق
خورشید، محمد است و صادق ماه است
خورشید همیشه با قمر همراه است
یعنی که ولادت امامِ صادق
در روز ولادت رسول الله است
میلاد رسول اکرم(ص) و امام صادق(ع) مبارک باد
تبریک میلاد رسول اکرم و امام جعفر صادق
زِ قدومِ پر فیض نبی رحمتِ حق عیان شد
زِ خدا به بنده ها همه عنایتِ بیکران شد
مَکّه شده زِ قدمِ او عرش برین
که آمده آیینه ایمان و یقین
متن زیبا برای روز میلاد حضرت رسول اکرم و امام صادق
همه عالم گشته امشب مصفا
مدینه امشب شد عرش معلا
امامت را صادق ناطق
امام باقر گردیده چو بابا
میلاد امام جعفر صادق و پیامبر
عرش را با ریسه های نور آذین بسته اند
گوشۂ هر کهکشان یک ماهِ زرّین بسته اند
سردرِ شهر مدینه ذکر آمین بسته اند
دورِ کعبه آیه آیه حمد و یاسین بسته اند
میزبانیِ ملائک کاملا سنجیده است
مکه مهمان دارد و کلّی تدارک دیده است
میلاد امام جعفر صادق
خبر آید آید محمد آمد
شب میلاد میلاد احمد آمد
همه باهم باهم بگید ماشاالله
ز سوی حق رحمت بیحد آمد
امروز سخن ازجان جهان بایدگفت
توصیف رسول انس وجان بایدگفت
در شـــــام ولادت دو قــطب عالم
تبریک به صــاحب امان باید گفت
میلاد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و امام صادق علیه السلام را تبریک و تهنیت عرض می نمائیم
باسلام وخداقوت.
به اطلا ع میرساند:بنا به خواست ونظر سرگروههای محترم استان .همکارانی که متوانند بابرنامه ریزی درست وجامع وهماهنگی مدارس برنامه وفعایت(( یک شب زندگی به رسم رزمندگی)) رااجرا نمایند،به سرگروه اعلام نموده وگزارش مصور ارائه نمایند.
فراخوان های استان اصفهان سال تحصیلی 98-99
ردیف | عنوان فراخوان | مهلت ارسال به استان | استانی |
1 | فراخوان طراحی آزمون استاندارد پایانی نوبت اول با پاسخ نامه. مخاطبین: دبیران محترم پایه نهم - دهم نظری - دوازدهم فنی | 15 بهمن 98 | √ |
2 | فراخوان تهیه پویانمایی، نماهنگ یا فیلم کوتاه آموزشی متناسب با محتوای کتب درسی. مخاطبین: دبیران محترم و دانش آموزان پایه نهم - دهم نظری - دوازدهم فنی | 1 اسفند 98 | √ |
خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از یزد؛ در روز اول ذیقعده سال 173 هجری، در شهر مدینه چشم به جهان گشود. این بانوی بزرگوار، از همان آغاز، در محیطی پرورش یافت که پدر و مادر و فرزندان، همه به فضایل اخلاقی آراسته بودند.
عبادت و زهد، پارسایی و تقوا، راستگویی و بردباری، استقامت در برابر ناملایمات، بخشندگی و پاکدامنی و نیز یاد خدا، از صفات برجسته این خاندان پاک سیرت و نیکو سرشت به شمار می رفت.
پدران این خاندان، همه برگزیدگان و پیشوایان هدایت، گوهرهای تابناک امامت و سکان داران کشتی انسانیت بودند.
حضرت معصومه (س) در خاندانی که سرچشمه علم و تقوا و فضایل اخلاقی بود، پرورش یافت.
پس از آنکه پدر بزرگوار آن بانوی گرامی به شهادت رسید، فرزند ارجمند آن امام، یعنی حضرت رضا (ع) عهده دار امر تعلیم و تربیت خواهران و برادران خود شد و مخارج آنان را نیز بر عهده گرفت.
در اثر توجهات زیاد آن حضرت، هر یک از فرزندان امام کاظم (ع) به مقامی والا دست یافتند و زبانزد همگان گشتند.
ابن صباغ ملکی در این باره میگوید: ?هر یک از فرزندان ابی الحسن موسی معروف به کاظم، فضیلتی مشهور دارد?. بدون تردید بعد از حضرت رضا (ع) در میان فرزندان امام کاظم (ع)، حضرت معصومه (س) از نظر علمی و اخلاقی، والامقام ترین آنان است.
این حقیقت از اسامی، لقب ها، تعریف ها و توصیفاتی که ائمه اطهار (ع) از ایشان نموده اند، آشکار است و این حقیقت روشن می سازد که ایشان نیز چون حضرت زینب (س) ?عالمه غیر معلمه? بوده است.
حضرت فاطمه معصومه (س) مظهر فضایل و مقامات است. روایات معصومان (ع) فضیلت ها و مقامات بلندی را به آن حضرت نسبت می دهد.
امام صادق (ع) در این باره می فرمایند: ?آگاه باشید که برای خدا حرمی است و آن مکه است؛ و برای پیامبر خدا حرمی است و آن مدینه است. و برای امیرمؤمنان حرمی است و آن کوفه است.
بدانید که حرم من و فرزندانم بعد از من، قم است. آگاه باشید که قم، کوفه کوچک ماست، بدانید بهشت هشت دروازه دارد که سه تای آن ها به سوی قم است. بانویی از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسی، در آن جا رحلت می کند که با شفاعت او، همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند.
مقام علمی حضرت معصومه (س)
حضرت معصومه (س) از جمله بانوان گرانقدر و والا مقام جهان تشیع است و مقام علمی بلندی دارد. نقل شده که روزی جمعی از شیعیان، به قصد دیدار حضرت موسی بن جعفر (ع) و پرسیدن پرسش هایی از ایشان، به مدینه منوره مشرف شدند. چون امام کاظم (ع) در مسافرت بود، پرسش های خود را به حضرت معصومه (س) که در آن هنگام کودکی خردسال بیش نبود، تحویل دادند.
فردای آن روز برای بار دیگر به منزل امام رفتند، ولی هنوز ایشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسش های خود را باز خواستند تا در مسافرت بعدی به خدمت امام برسند، غافل از این که حضرت معصومه (س) جواب پرسش ها را نگاشته است. وقتی پاسخ ها را ملاحظه کردند، بسیار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاری فراوان، شهر مدینه را ترک گفتند. از قضای روزگار در بین راه با امام موسی بن جعفر (ع) مواجه شده، ماجرای خویش را باز گفتند. وقتی امام پاسخ پرسش ها را مطالعه کردند، سه بار فرمود :پدرش به فدایش.
جهت شرکت درآزمون چند روز مانده به تاریخ فوق لطفا به سایت azmoon.isfedu.irمراجعه و ثبت نام فرمایید.
به مناسبت انتخاب شهید به عنوان دومین وزیر نفت تاریخ جمهوری اسلامی
محمدجوادتندگویان سوم مهرماه 1359 ازسوی شهید محمدعلی رجایی، به عنوان وزیر نفت به مجلس معرفی شد و پس از رای اعتماد، اداره این وزارتخانه را بر عهده گرفت.
گروه فرهنگی: محمد جواد تندگویان مهرماه 1359 از سوی شهید محمدعلی رجایی نخست وزیر وقت، به عنوان وزیر نفت به مجلس معرفی شد و سوم مهرماه پس از رای اعتماد، اداره این وزارتخانه را بر عهده گرفت. به همین مناسبت در ادامه مروری خواهیم داشت به زندگی نامه این شهید بزرگوار که دومین وزیر نفت تاریخ جمهوری اسلامی نیز هست.
به گزارش بولتن نیوز، محمد جواد تندگویان روز 26 خرداد سال 1329 هجری شمسی در محله خانیآباد جنوب تهران، متولد شد. قبل از اینکه به مدرسه برود پدرش او را به مسجد برد و با قرآن آشنا کرد. پدرش از هواداران آیت الله کاشانی بود.
تندگویان با وجود اینکه امتیاز لازم را برای اعزام به خارج به عنوان سهمیه بانک ملی به دست آورده بود، در مصاحبه به دلیل اینکه مذهبی متعصب شناخته شد کنار گذاشته شد.
در سال ۱۳۵۴ برای ادامه تحصیل دانشکده نفت آبادان را برگزید و پس از فارغالتحصیلی و دوره آموزشی نظام وظیفه، در پالایشگاه نفت تهران مشغول کار شد.
مادر شهید تندگویان: من ندیدم وقتش را به بطالت طی کند
مادر شهید تندگویان در مورد اهمیت دادن وی به مطالعه و تلف نکردن اوقات فراغتش میگوید: هرگاه در منزل کاری نداشت از نوارهای قرآن که در خانه داشتیم، استفاده میکرد و من ندیدم که وقت را به بطالت طی کند. همیشه میگفت: «اگر امروزم با دیروزم یکی باشد، از غصه دق میکنم.»
از وزارت تا اسارت
تندگویان در سال ۱۳۵۷مدرک کارشناسی ارشد مدیریت را از مرکز مطالعات مدیریت ایران دریافت کرد و پس از پیروزی انقلاب به وزارت نفت دعوت شد. نمایندگی وزیر نفت در مناطق جنوبی ایران و مدیریت شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب از فعالیتهای تندگویان تا نخست وزیری محمدعلی رجایی است.
مهندس تندگویان، 9 آبان ۱۳۵۹در حالی که برای بازدید از پالایشگاه نفت آبادان در جنوب کشور بود، در جاده ماهشهر ـ آبادان همراه معاونش و چند مهندس شرکت نفت به اسارت نیروهای ارتش رژیم بعث صدام درآمدند.
همراه شهید: بعثی ها خودروی ما را به گلوله بستند
در بخشی از خاطرات مهندس آزاده سیدمحسن یحیوی از یاران شهید تندگویان آمده است: وزیر نفت وقت، آقای "مهندس تندگویان" ، به همراه عده ای از معاونین خود از آن جمله آقای "مهندس بوشهری" و آقای "دکتر منافی" وزیر بهداری و بهزیستی وقت همراه با معاونین خود و عده ای از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، برای بررسی اوضاع و احوال مناطق جنگی به اهواز آمده بودند. من که سرپرست مناطق نفت خیز بودم از آبادان به اهواز آمدم. بنا را براین گذاشتیم که ابتدا به ماهشهر رفته و از وضع راه ها جویا شویم تا چنانچه امن نباشد با هاورکرافت به آبادان برویم و این کاری بود که ما مرتب انجام می دادیم؛ ولی صبح آن روز، به دلیل بعضی از مسائل و از آن جمله این فکر که ممکن است شب گذشته گوش نامحرم برنامه سفر ما را شنیده باشد و خدای ناکرده مقاماتی که همراه ما هستند به خطر بیفتند، راه را عوض کرده و از طریق شادگان به سه راهی ماهشهر رفتیم.
در ادامه این خاطرات آمده است: در آنجا جلو ما را گرفتند و پس از معرفی خودمان به ما اجازه ی عبور دادند. در آن هنگام قسمتی از جاده ماهشهر- آبادان در تصرف دشمن بود و قسمتی از آن زیر آتش؛ لذا بعد از سه راهی، از جاده ای بیراهه به سوی آبادان حرکت کردیم. ما تقریباً به چند کیلومتری پل بهمنشیر رسیده بودیم که تعدادی تانک و نیروهای مسلح را در مقابل خود دیدیم. تصور ما بر این بود که اینها نیروهای خودی هستند. به ما دستور توقف دادند. اتومبیل ما که یک بلیزر بود، متوقف شد. یکی از محافظین بیرون پرید تا ما را معرفی کند، شاید به ما اجازه عبور بدهند. با پیاده شدن محافظ که مسلسلی در دست داشت، اتومبیل ما به گلوله بسته شد. ما تصور کردیم که این نیروها بمحض این که اسلحه را در دست محافظ دیده اند و با آن کیفیت که محافظ از ماشین پرید، ترسیده اند و برای احتیاط، اتومبیل را به گلوله بسته اند. پیاده شدیم تا برای آنها توضیح دهیم. پیاده شدن همانا و گرفتار شدن در دست دشمن همان.
روایت پدر شهید تندگویان از تماس آخر
پدر شهید تندگویان از آگاهی شهید بزرگوار نسبت به سرنوشت سفر آخرتش میگوید: پسرم یک ساعت قبل از آخرین سفرش، به مغازه من تلفن کرد گفت پدر من دارم به جنوب میروم، میخواستم خداحافظی کنم.» گفتم: مواظب خودت باش. خندید و گفت: «به من حسودی میکنی پدر؟» پرسیدم: حسودی؟! از چه بابت؟ گفت: «برای اینکه ممکن است شهید بشوم!» . در پایان صحبت خود، مبلغی را نام برد که بابت خمس و زکات بدهکار است. از من خواست چنانچه از سفر بازنگشت، این مبلغ را بپردازم.
اراجیف و اکاذیب بعثی ها برای تحویل ندادن پیگر شهید تندگویان
امیر سرتیپ عبدالله نجفیاز درباره بازگشت پیکر شهید تنگویان چنین روایت می گوید: «مهندس تندگویان وزیر نفت کابینه شهید رجایی به همراه دو نفر از معاونان خود مهندس یحیوی و مهندس بوشهری اسیر شدند این حادثه در نهم آبانماه 1359 درمسیر رفتن به پالایشگاه آبادان دردارخوین نزدیکی آبادان اتفاق افتاد. خانواده شهید تندگویان و مسئولان جمهوری اسلامی ایران تلاش زیادی کردند تا از طریق مجامع بین المللی به خصوص صلیب سرخ و مقامات عراقی موضوع را دنبال کنند. ولی این تلاشها به نتیجه ای نرسید.
او در ادامه می گوید: رژیم عراق پس از مدتی اعلام کرد مهندس تندگویان در 12خرداد 1361 در سلول خود خودکشی کرده است. این مساله قابل قبول نبود. مهندس تندگویان قبل از انقلاب در زندان ساواک هم به سر برده بود. با پیگیری هایی که ایران از طریق سازمان ملل انجام داد در سال 1364 صلیب سرخ به طور متناوب خواستار ملاقات با مهندس تندگویان شد. مقامات عراقی در پاسخ به تقاضای ملاقات اعلام کردند که وی اظهار داشته است که با کسی ملاقات نمی کند و تهدید می کند که اگر کسی با وی ملاقات کند دست به خودکشی خواهد زد. تا اینکه در سال 65 یک نفر از نمایندگان صلیب سرخ به نام هافلی گر، رئیس عملیات خارومیانه و شمال افریقا هنگام سفر به عراق در مقابل این ادعای عراقیها قبول مسئولیت کرد که این ریسک را بپذیرد. او برای ملاقات با مهندس تندگویان راهی زندان شد اما عراقیها مانع ورود ایشان به زندان شدند.
امیر نجفیاز می گوید: در 13 آذر 1370 هیئت پیگیری که شامل دو تن از اعضای خانواده مهندس تندگویان یعنی پدر و برادر خانم ایشان، مهندس یحیوی و اعتمادی دندانپزشک مهندس تندگویان برای روشن شدن کامل وضعیت مهندس تندگویان برای مدت 11روز عازم بغداد شدند. پزشک صلیب سرخ هم به جمعیت هیئت ایرانی پیوست. عراقیها ادعا کردند پس از نگهداری جسد به مدت چهار سال در سردخانه به علت متوقف نشدن جنگ دفن شده است با نبش قبر و کالبد شکافی پزشکان ایرانی به این نتیجه رسیدند که اطلاعات موجود با جسد ارائه شده مطابقت ندارد. هیئت مزبور پس از مذاکرات مفصل تصمیم به بازگشت گرفت وزارت خارجه عراق ضمن قبول اشتباه از سوی مسئولان گورستان خواستار تعویق سفر آنان شد تا جسد واقعی با حضور مجدد پزشک صلیب سرخ مورد معاینه قرار گیرد.
جسد مومیایی شهید تندگویان در تابوت فی
او در ادامه چنین روایت می کند: سپس جسد دوم در قبرستان الکرخ واقع در 60کیلومتری جاده بغداد ورمادی نبش قبر گردید. یک جسد مومیای در تابوت فی در آنجا قرار داشت. هیئت ایرانی در هنگام نبش قبر متوجه تازه بودن قبر شد عراقی ها در پاسخ به این مسئله گفتند که ما برای اطمینان از وجود جسد مهندس تندگویان چند روز پیش اینجا را نبش قبر کردیم تا اشتباهی صورت نگیرد معاینه طرفهای سه گانه یعنی ایران و عراق و صلیب سرخ نشان داد که جسد مذکور متعلق به شهید تندگویان است. پس از قطعی شدن مسئله هیئت ایرانی خواستار تحویل وسایل شخصی ایشان شد. اما عراقیها مدعی شدند محل نگهداری آن شهید در بمباران امریکاییها تخریب شده است و کلیه لوازم شخصی و مدارک از جمله ریسمانی که با آن خودکشی کرده از بین رفته است.
امیر نجفیاز اذعان می کند: این پاسخ عراقیها نشان داد که دروغ می گویند زیرا هنگام شهادت دستها و پاهای وی بسته بود که نتواند آنها را حرکت دهد بر اثر فشار به ناحیه قفسه صدری دنده های دهم راست و هفتم چپ ایشان شکسته بود آثار طناب باعث شکستگی استخوان لامی و خون مردگی در ناحیه حلق و حنجره شده بود. پزشکی قانونی علت شهادت نامبرده را به احتمال قریب به یقین خفه شدگی به وسیله رشته طناب اعلام کرد و سن ایشان در هنگام شهادت را بین 31تا 37 سال ذکر کردند. پیکر شهید تندگویان در تاریخ 25آذر در عتبات عالیات نجف، کربلا و کاظمین با حضور اعضا هیئت و کاردار سفارت ایران و خانواده شان با احترام طواف داده شد و در تاریخ 29 آذر 1370 در مرز منظریه ـ خسروی به وسیله صلیب سرخ و هیئت عراقی تحویل هیئت ایرانی گردید.
فرزند سپهبد شهید قاسم سلیمانی در کنار فرزند شهید احمد کاظمی
شهرک شهید دقایقی تهران، محل ست شهید سردار سپهبد قاسم سلیمانی با حضور مردم شهید پرور و مسئولین لشکری و کشوری غرق در ماتم و عزاست.
این شهرک مهیای میزبانی از عزاداران و مشتاقان شهید سردار سپهبد قاسم سلیمانی است.
هم اکنون مسئولین این شهرک مردم شهید پرور را برای برپایی مجلس عزاداری و عرض تسلیت به خانواده سردار شهید سلیمانی به مسجد امیرالمومنین (ع) واقع در این شهرک هدایت می کنند.
بنا به گزارش ایرنا مسئولین لشکری و کشوری از جمله سردار سرتیپ پاسدار حسین دهقان مشاور فرمانده کل قوا، حجت الاسلام شهیدی رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران، سردار سرتیپ بسیجی محمد شیرازی، رئیس دفتر نظامی فرماندهی کل قوا، سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سردار سرلشکر پاسدار محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، سردار سرلشکر پاسدار مصطفی ایزدی فرمانده قرارگاه سایبری ستاد کل نیروهای مسلح در منزل شهید سردار سپهبد قاسم سلیمانی برای عرض تسلیت به خانواده آن شهید حضور دارند.
در حال حاضر فرزند سردار حاج ابراهیم همت، ورزشکاران و قهرمانان المپیک از جمله حمید سوریان، جامعه مداحان و واعظان با روضه خوانی و مرثیه سرایی حاج محمود کریمی در منزل شهید سردار سپهبد قاسم سلیمانی حضور دارند.
در منزل شهید و اتاق مخصوص شهید سردار سپهبد سلیمانی تابلوهای فراوانی از تصاویر شهدا، حرم حضرت زینب (س)، امام حسین (ع) به دیوار نصب شده که از علاقه آن شهید به شهدا و اهل بیت (ع) حکایت دارد. در این اتاق همچنین دست نوشته هایی از سردار شهید سپاه اسلام در خصوص خانواده های شهدای مدافع حرم به چشم می خورد.
در پی شهادت سردارسپهبد شهید«حاج قاسم سلیمانی»، مردم کرمان خود را به اطراف منزل وی در این شهر رسانده اند.
بیت اهرا منزل شخصی سردار سلیمانی است که در زمان جنگ مکانی برای رزمندگان در هشت دفاع مقدس بود و پس از آن نیز هرساله سردار سلیمانی در این مکان در جمع سوگواران شهادت حضرت فاطمه (س) حضور داشت و برای شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) نیز مراسم عزاداری برپا میکرد.
یکی از شهروندان کرمانی در جلوی منزل حاج قاسم سلیمانی به ایسنا می گوید: حاج قاسم سلیمانی به آنچه که آروز داشت رسید. به مراد خودش رسید اما آمریکا بداند این راه پایان ندارد و حاج قاسم هایی بلند خواهد شد.
فرد دیگری در مقابل درب بیت اهرا می گوید: اینجا محلی است که حاج قاسم سلیمانی در زمان جنگ بچه ها را دور خودش جمع می کرد و تجمعات دوران دفاع مقدس را در اینجا برپا می کرد و بعد از آن هم در ایام فاطمیه محل عزاداری و نشستن در سوگ حضرت فاطمه اهرا (س) بود و قطعا خون این عزیزان پایمال نخواهد شد.
خانمی را در گوشه ای از درب بیت اهرا دیدم. درکنارش نشستم. بغض گلویش را گرفته بود و به شدت گریه می کرد. در همون حال گفت: بچه های شهدای مدافع حرم دوباره یتیم شدند.
یاد حرفهای حاج قاسم سلیمانی در کنار اروند رود و در کنار هم رزمان شهیدش افتاد. «خدایا به حق اون جنازه هایی که در اروند افتادند و دیگر برنگشتند؛ جزء شهادت برای ما نخواه»
یکی از همرزمانش را دیدم. به سمتش رفتم. من رو شناخت. بدون مقدمه گفت: ۳۵ سال است که با حاجی بود. لحظه لحظه هایش برای من خاطره است. حاج قاسم یک پدیده بود. یک پدیده با افکار فاطمی در عصر نوظهور جاهلیت. آمریکا بداند از همین امروز حاج قاسم ها متولد خواهند شد.
یاران همه رفتند . افسوس که جا مانده منم.حسرتا این گل خارا همه جا رونده منم.
صبح امروز جمعه سردار سرافراز اسلام حاج قاسم سلیمانی به همراه ابومهدی مهندس از فرماندهان مقاومت پس از عمری مجاهدت در حمله بالگردهای آمریکایی در فرودگاه بغداد به شهادت رسید.
احمدعلی مسعود انصاری پسر خاله فرح پهلوی و یکی از نزدیکان محمدرضا شاه گفت: نخستین بار در مکزیک از شاه درباره علت فرارش پرسیدم به من گفت اگر میماندم مرا میکشتند.
به گزارش شیرازه، با فراگیر شدن جرقههای اولیه انقلاب و فشار نیروهای مخالف رژیم و هماهنگی قیام های مردمی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) و پس از وقایع خونین کشتار 17 شهریور و 13 آبان 57 و برگزاری مراسم چهلمهای مختلف در شهرهای کشور و نیز اعتصاب کارگران شرکت نفت و از همه مهمتر چاپ اعلامیه توهین آمیز رومه اطلاعات، کنترل امنیت کشور از دست نیروهای رژیم و حتی حکومت نظامی خارج شد و موجب گردید که در مدت زمان کوتاهی، پایههای اقتدار رژیم 2500 ساله شاهنشاهی سست شده و منجر به فرار شاه شود. 26 دی ماه سال 1357 سالروز فرار شاه از ایران است به همین دلیل با احمدعلی مسعود انصاری پسر خاله فرح پهلوی و یکی از نزدیکان محمدرضا پهلوی گفتوگو کردیم که در ذیل میآید.
بر اساس آنچه از خود شاه در این مورد شنیده، و آنچه بلطف خداوند تجربه کردهام و به شکر خداوند فهم آن را در طول سالها پیدا کرده ام، نکات زیر را در جواب سئوال شما عرض میکنم.
1-اسدالله علم حدود یکسال قبل از پیروزی انقلاب فوت کرد. وجود علم به شاه روحیه لازم را میداد تا از دخالت فرح در ت تا حد ممکن جلوگیری کند. بعد از فوت علم، فرح دخالت در ت را به کمک اطرافیان خود که اصولا با تفکر و نوع برخورد شاه موافق نبودند، گسترش داد.
2- بعد از دادن فضای باز ی کم کم جو ی ایران رو به نا آرامی گذاشت. فرح به تشویق اطرافیان خود، شاه را متقاعد میکرد که بعد از 37 سال اختناق این عکس العمل ها عادی است و با صبر اوضاع کشور به حالت عادی برمیگردد. در عید فطر سال 57 شاه متوجه شد که ده ها هزار نفر شعار بر مرگ شاه می دهند که پس از آن چند اتفاق مهم افتاد.
1- شاه روحیه خود را از دست داد.
2- شاه متوجه شد که اشتباه کرده و برای هر کاری دیر شده است و دیگر باز گرداندن اوضاع به حالت عادی آسان نخواهد بود. خود او در تبعید به من گفت که در آن زمان متوجه شده بود که برای باز گرداندن ارامش ی دیگر خیلی دیراست.
3- با ناامیدی و باختن روحیه تصمیمگیری برای او مشکل شد و هر تصمیمی هم که میگرفت فرح خانم به تشویق همراهان خود آن تصمیمات را خنثی میکرد. برای نشان دادن این رویه چند نمونه از آنها را مرور میکنم.
تیمسار امجدى و تیمسار اویسى براى من تعریف کردند که ارتش با همکارى ساواک شناسایی کرده بودند که افرادى که تظاهرات را شکل داده و مدیریت میکنند در حدود هزار نفر هستند.
همه آنها شناسایى و اطلاعاتشان نیز موجود بوده است. طرحى تهیه میکنند و به صورت بسیار محرمانه با شاه تماس تلفنى میگیرند که این هزار نفر دستگیر شده و به جزیره قشم برده شوند تا جو آرام شود. شاه نیز موافقت میکند. یک ربع بعد فرح زنگ میزند و دستور میدهد که هیچگاه اینکار را نکنید و این طرح خنثى میشود.
زمانیکه تصمیم به تشکیل دولت نظامى گرفته شد، شاه به آقاى محمود الیاسى گفت که تیمسار غلامعلى اویسى براى گرفتن فرمان نخست وزیرى فرادى آن روز به کاخ بیاید. آن طوریکه که از اقای الیاسی شنیدم فرح سخت مخالفت میکند که شاه میخواهد یک جلاد را به نخست وزیرى بگمارد و نظر شاه را عوض میکند و تیمسار ازهارى به این سمت انتخاب میشود.
بر اساس آنچه شاه و آقاى معینیان در مورد نطق صداى انقلاب شما را شنیدم براى من شرح دادند این نطق را در صبح روزی که ایراد شد، آقایان رضا قطبى و سید حسین نصر به کاخ پیش فرح میآورند. هر چه شاه خواستار دیدار این نطق میشود متن نطق در اختیار او قرار نمیگیرد. درست قبل از ایراد و ضبط، نطق را در اختیار شاه میگذارند.
شاه آن را میخواند و بعد متوجه میشود چه اشتباه بزرگى کرده است. بارها شاه در جلوی من با فرح دعوا میکرد و رو به فرح میگفت "که ایراد آن نطق بزرگترین اشتباه تاریخی و ى من بود و چرا اینکار را با من کردید."
شاه آن را میخواند و بعد متوجه میشود چه اشتباه بزرگى کرده است. بارها شاه در جلوی من با فرح دعوا میکرد و رو به فرح میگفت "که ایراد آن نطق بزرگترین اشتباه تاریخی و ى من بود و چرا اینکار را با من کردید."
فرح شاه را تشویق به بازداشت بسیاری از نوکران ی شاه و آزاد کردن دشمنان شاه کرد.
بعد از رفتن شاه از ایران و قبل از سقوط نظام شاهنشاهى در مراکش شاه متوجه میشود که از ایران – ارتش یا دولت - با او تماس تلفنى گرفته نمی شود. از آقاى محمود الیاسى در این مورد جویا می شود. آقاى محمود الیاسى از تلفنخانه کاخ در مراکش جویا می شود به او می گویند که تماس هاى متعددى گرفته می شود ولیکن فرح دستور داده است تلفنى به شاه وصل نشود. زمانیکه شاه با ملک حسن دوم به کاخ بر میگردند . آقاى الیاسى از شاه میخواهد تا با او به تلفنخانه رفته و تلفنچى هاى کاخ، دستور فرح را مستقیما به شاه اظهار میکنند.
4- بعد از باختن روحیه در حقیقت فرح زمام امور را به دست گرفت و شاه هیچکاره بود. اولین اقدام فرح در ان زمان جدا کردن تیمسار ایادی از شاه بود و در نتیجه شاه تنها و مریض در اختیار تصمیمات فرح خانم و اطرافیان او قرار گرفت. در حقیقت شاه دیگر کارهای نبود که بخواهد بماند.
5- اصولا شاه احساس مسئولیت به یاران خود نمیکرد. همه باید نسبت به او وفادار و او وظیفه وفاداری نسبت به هیچکس را نداشت. از اینرو عده زیادی از هواداران خود را به تشویق فرح زندانی کرد و همه هوادران خود را رها کرد. عدهای در دفاع از شاه میگویند او نمی خواست خونریزی شود، در جواب باید از ایشان پرسید ، پس خون طرفداران او چه.
اصولا شاه احساس مسئولیت به یاران خود نمیکرد. همه باید نسبت به او وفادار و او وظیفه وفاداری نسبت به هیچکس را نداشت. از اینرو عده زیادی از هواداران خود را به تشویق فرح زندانی کرد و همه هوادران خود را رها کرد
6- شاه سلطنت را از پدر خود به ارث برده بود. شاه شدن به او هدیه و یا تحمیل شده بود. او بر اساس وظیفه اینکار را میکرد. وقتی اوضاع آرام بود آقایی میکرد وقتی کار مشکل میشد عرصه کار زار را ترک میکرد.
7- من دو بار از شاه در تبعید سئوال کردم که چرا مملکت را ترک کرد و رفت.
بار اول در مکزیک بود. شاه به من گفت اگر میماندم مرا میکشتند. به او گفتم این رئیس جمهور کره جنوبی را ببینید که هیچ به حرف امریکا گوش نمیکند و محکم نشسته است. شاه سکوت کرد. چند روز بعد شنیدم که همان رئیس جمهور در شام خصوصی دو نفره با رئیس سازمان امنیت خود، توسط همان رئیس سازمان امنیت به ضرب گلوله به قتل رسید.
نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که همانطور که از یک سر باز،یک درجهدار و یا یک افسر انتظار میرود که تا پای جان ایستادگی کند، این امر در مورد ریاست کل قوا نیز صادق است.
بار دوم در قاهره از شاه سئوال کردم چرا مملکت را ترک کردید. این بار عصبانی شد و گفت چند بار بگویم اگر من دیکتاتور بودم میکشتم و تا آخر عمر خود حکومت میکردم ولیکن من پادشاه هستم و سلطنت نمیتواند بر روی خون ادامه پیدا کند. در جواب ایشان باید گفت شما نمیتوانید در زمان آرامی مملکت دیکتاتوری کنید و در زمان نا آرامی دموکرات شوید.
انتهای پیام/
ی۱۹ بهمن ۱۳۹۸بدون دیدگاه
انتخابات مجلس ۹۸ و انتخابات میاندوره ای مجلس خبرگان : در این مطلب از بخش اخبار ی در وب سایت نایریکا به انتخابات مجلس یازدهم, زمان انتخابات مجلس ۹۸, تاریخ انتخابات مجلس ۹۸, زمان دقیق انتخابات مجلس ۹۸, زمان انتخابات مجلس دوازدهم, زمان انتخابات مجلس یازدهم, تاریخ دقیق انتخابات مجلس ۹۸, تاریخ برگزاری انتخابات مجلس ۹۸, انتخابات مجلس ۹۸, اسامی نامزدها, می پردازیم.
این مطلب با جدیدترین اخبار انتخابات مجلس ۹۸ (انتخابات مجلس یازدهم) به روز می شود.
با ما همراه باشید.
۱۳۹۸/۱۱/۱۸
سخنگوی شورای نگهبان: نه اظهارات افراد در مجلس و نه دیدار با فلان فرد و نه شرکت و عدم شرکت در نماز جماعت، هیچکدام ملاک بررسی صلاحیتها نیست. لطفا فرافکنی نشود
ملاک بررسیها، بندهای مقرر در قانون انتخابات است.
۱۳۹۸/۱۱/۱۸
رییس سازمان پدافند غیرعامل کشور:
اگر شورای نگهبان تحت فشار افکار براندازانه، مورد تخریب قرار گیرد فاسدان در مناصبی قرار خواهند گرفت که ۴ یا ۸ سال باید حسرت بخوریم و با خود بگوییم چرا به این اشخاص رای دادیم.
شورای نگهبان ممکن است اشتباه هم بکند ولی مرجع تشخیص صلاحیت است.
فرصت برای رسیدگی به شکایتهای انتخاباتی هم وجود دارد پس اگر مشکل ندارید جوسازی نکنید.
۱۳۹۸/۱۱/۱۸
صلاحیت محمد علی افشانی عضو حزب اعتماد ملی و محمد حسن مقیمی استاندار سابق تهران از نامزدهای جبهه اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس توسط شورای نگهبان تایید شد./ایسنا
۱۳۹۸/۱۱/۱۸
۱٫ استان قم: یزدی
۲٫ استان خراسان رضوی: مصباح یزدی
۳٫ استان فارس: دژکام (امام جمعه شیراز)
۴٫ استان تهران: علی مؤمن پور، عباسعلی اختری و غلامرضا مصباحی مقدم
۵٫ استان خراسان شمالی: فیاضی
۱۳۹۸/۱۱/۱۷
۱۳۹۸/۱۱/۱۶
۱۲ ی با وعده گرفتن تایید صلاحیت که هیچ ارتباطی هم در شورای نگهبان نداشتن با تلکه کردن چندصد میلیونی و میلیاردی یک سری از نامزدهای رد صلاحیت شده که برخی از آنها هم همین الان نماینده مجلس هستند ،دستگیر شدند!
۱۳۹۸/۱۱/۱۶
وقتی شما به دروغ میگویید این انتخابات مهندسی شده و یا اینکه انتخابات نیست انتصابات است، مردم دلسرد میشوند
وقتی انتخابات از ابعاد مختلف دارای این همه اهمیت و تأثیرگذاری است، نباید با حاشیه سازی، سخنان گوناگون و حرفهای دلسرد کننده آن را از رونق انداخت
گویندگانی که تریبون دارند یا بهواسطه جایگاه خود می توانند در رسانه ها و فضای مجازی حرف بزنند، نباید جوری اظهار نظر کنند که دشمن با بزرگنمایی حرف آنها، برای دلسرد کردن مردم، خوراک گیرش بیاید
از دشمن نمی شود گلایه کرد اما فلان نویسنده، مرتبطین با فضای مجازی، نماینده مجلس و فلان مسئول مهم دولتی باید مراقب باشند و اینجور نشود که بگوییم مردم شرکت کنید اما در عین حال، به غلط، جوری حرف بزنیم که مردم از حضور در انتخابات دلسرد شوند.
چگونه است که انتخابات وقتی به نفع شماست صحیح و متقن است اما وقتی به نفع شما نیست انتخابات خراب است
حمله به شورای نگهبان از غلط ترین کارهاست
رهبر انقلاب: باید فردی را برای مجلس انتخاب کرد که مؤمن، انقلابی، شجاع، دارای روحیه جهادی، کارآمد و به معنی واقعی کلمه طرفدار عدالت باشد
حضرت زهرا (س) در روز بیستم جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد
تولد حضرت فاطمه سلام الله علیها
فاطمه زهرا (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار میباشد. از القاب حضرت فاطمه (س) می توان به زهرا، صدیقه، طاهره، راضیه، مرضیه، مبارکه، بتول و. اشاره کرد.
حضرت فاطمه زهرا (س)
حضرت فاطمه (س)، دختر حضرت محمد (ص) و خدیجه دختر خویلد است که در روز در روز 20 جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد. درباره سال تولد حضرت زهرا(س) اختلاف نظر وجود دارد (بین ۵ سال پیش از آغاز پیامبری محمد یا ۲ سال پس از آن) اما نظر دیگر سال ۶۰۵ میلادی یا ۵ سال پیش از آغاز دعوت محمد (ص) است.
القاب حضرت زهرا سلام الله علیها
زهرا، صدیقه، طاهره، راضیه، مرضیه، مبارکه، بتول و .، از جمله القابی هستند که محدثان اسلامی، برای حضرت فاطمه (س)، دختر پیغمبر نوشته اند. از بین القاب حضرت فاطمه(س) لقب زهرا از شهرت بیشتری برخوردار است و گاه با او همراه می آید (فاطمه زهرا) و یا بصورت ترکیب عربی (فاطمهُ اَّهراء). در واقع لقب زهرا از هر جهت برازندة این بانوست. حضرت فاطمه زهرا(س) چهره درخشان زن مسلمان، فروغ تابناک (تابان) معرفت و نمونه روشن پرهیزگاری و خداپرستی است.
چگونگی ولادت حضرت زهرا (س)
در مورد چگونگی تولد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اشاره می کنیم به حدیث مفضل از کتاب ارزشمند امالی شیخ صدوق که ماجرای ولادت حضرت فاطمه (س) را به صورت دقیق از زبان امام صادق علیه السلام نقل می نماید و ما را از بقیه سخنها و تواریخ بی نیاز می گرداند:
هنگامی که خدیجه با رسول خدا صلی الله علیه و آله ازدواج کرد، ن مکه از وی کناره گیری کرده، رفت و آمد خود را با او قطع نمودند. خدیجه از این جهت غمگین شد تا چون فاطمه را حامله شد این جنین در شکم با خدیجه سخن می گفت و خدیجه را دلداری می داد.
چندی از این ماجرا گذشت تا هنگام تولد فاطمه (س) شد. خدیجه کسی را به نزد ن قریش فرستاد و از آنها خواست تا به خانه او آیند و هنگام ولادت فاطمه (س) او را کمک دهند. ولی ن برای خدیجه پیغام دادند که تو به سخن ما گوش نکردی و با یتیم ابوطالب که مالی نداشت ازدواج کردی، ما نیز به کمک تو نخواهیم آمد.
خدیجه از این پیغام غمگین شد و در حال غم و اندوه به سر می برد که به ناگاه چهار زن گندمگون بلند قامت را که همچون ن بنی هاشم بودند، مشاهده کرد که بر وی وارد شدند. خدیجه از دیدن ایشان نگران شد. اما یکی از آن چهار زن به سخن آمده، گفت: ای خدیجه نترس و محزون مباش که پروردگار تو ما را فرستاده و ما خواهران تو هستیم. من ساره همسر ابراهیم خلیل هستم و این آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون) است که همدم تو در بهشت خواهد بود و آن دیگر مریم دختر عمران و چهارمی کلثوم دختر موسی بن عمران است. خدای تعالی ما را فرستاد تا در وضع حمل به تو کمک دهیم.
از بین القاب حضرت فاطمه(س)، لقب زهرا از شهرت بیشتری برخوردار است
یکی از آنها طرف راست خدیجه و یکی طرف چپ او و دیگری روبروی او و چهارمی پشت سر او نشستند. در آن حال فاطمه سلام الله علیها متولد شد در حالتی که پاک و پاکیزه بود. چون روی زمین قرار گرفت، چنان نوری از او فروتابید که تمام خانه ها را نور داد و در مشرق و مغرب زمین جایی نماند مگر این که همه را روشن کرد و در آنجا تابید.
در آن حال ده حورالعین وارد شدند که در دست هر یک از آنها تشت و ابریق بهشتی بود که در آن ابریقها آب کوثر بود و به آن زنی دادند که روبروی خدیجه نشسته بود. پس زهرا علیها السلام را با آب کوثر شست و شو داد و دو جامه سفید بیرون آورد که از شیر سفیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بود. زهرا را به یکی از آنها پیچید و دیگری را مقنعه او قرار داد. پس حضرت به سخن درآمد و شهادت داد به رسالت پدر بزرگوار خود سیّد انبیاء و شوهر خود سیّد اوصیاء و فرزندان خود:
أشهد أن لا اله الّا اللَّه و أن أبی رسول اللَّه سیّد الانبیاء و أنّ بعلی سیّد الاوصیاء و ولدی سادة الاسباط؛
شهادت می دهم به یگانگی خدا و این که پدرم رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله آقای پیامبران است و شهادت می دهم به این که شوهرم سرور جانشینان و دو فرزندم سرور فرزندان هستند.
پس به هر یک از آن زنها سلام کرد و نام هر یک از آنها را بر زبان جاری کرد و ن به روی او خندیدند و بشارت دادند و حورالعین نیز یکدیگر را بشارت دادند و بعضی از اهل آسمان بعضی دیگر را به ولایت آن معظمه مژده دادند و در آسمان نوری ظاهر شد که هرگز مانند آن را ندیده بودند.
زنها به خدیجه گفتند: ای خدیجه! این مولود را بگیر در حالتی که پاک و پاکیزه و فرخنده و برکت داده شده است در او و در نسل او. پس خدیجه او را گرفت در حالتی که خوشحال بود و سینه در دهان او گذارد و شیر جاری شد.
حضرت زهرا (س) نزد پیامبر احترامى بسیار داشت،احترامی فراتر از احترام پدرى به دخترش
رشد و نمو حضرت زهرا سلام اللَّه علیها از رشد خردسالان دیگر سریعتر بود. (1)
بدین ترتیب فاطمه زهرا (س) متولد گردید و خدای تعالی این مولود با برکت را که نسل رسول خدا صلی الله علیه و آله از وی در دنیا به جای ماند، به آن حضرت عنایت فرمود و خود نیز چنان که در پاره ای از تفاسیر آمده، مژده ولادت حضرت زهرا (س) را در سوره مبارکه کوثر به آن حضرت داد و برای دلداری رسول خدا و دلگرمی آن بزرگوار در برابر دشمنان سرسخت و نیرومندی چون عاص بن وائل سهمی یا ابوجهل و ابولهب که با درگذشت پسران پیغمبر او را «ابتر» و مقطوع النسل خواندند با کمال مهربانی و ملاطفت او را مخاطب ساخته فرمود:
إنا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر ان شانئک هو الابتر
به یقین ما به تو کوثر (و خیر و برکت فراوان) عطا کردیم. پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن. و بدان) دشمن تو به یقین ابتر و بریده نسل است.
جایگاه حضرت زهرا (س) نزد پیامبر(ص)
حضرت زهرا (س) را نزد پیامبر احترامى عظیم بود بسى فراتر از احترام پدرى به دخترش و این بگونه اى بود که حیرت دیگران را بر مى انگیخت پیامبر(ص) با آن همه شأن و عظمت دست دخترش را مى بوسید و به گفته عایشه هرگاه که فاطمه (س) بر پیامبر وارد مى شد رسول خدا به احترامش از جاى بر مى خاست و پیشانى او را مى بوسید. و یا در حین ورود از او جداً استقبال مى کرد و یا در حین خروج از محضرش مشایعتش مى فرمود.
در شأن وصف حضرت فاطمه (س) و در انتساب او بخودش پیامبر کلمات والا و عجیب بکار مى برد. گاهى مى فرمود فاطمه (س) یک شاخه گل است (ریحانه)؛ زمانى مى فرمود فاطمه (س) پاره تن من است (بضعة مِنّى)، و گاهى مى فرمود فاطمه (س) عزیزترین مردم به نزد من است.
گاهی نیز پیامبر اکرم(ص) درباره حضرت زهرا(س) مى فرمود هر که فاطمه (س) راشادان کند مرا شادان کرده است و هر که فاطمه (س) را بیازارد مرا آزرده است، با این اضافه که شادى و غضب من، یا محبت و آزارم، همانند محبت و آزار خداوند است، حتى در پاسخ به سؤال فاطمه (س) و على از پیامبر که کدام محبوبتر و عزیزترند فرمود فاطمة احبُّ الىَّ منک و انت یا علىُّ اعزّ علىّ منها. فاطمه (س) از تو نزد من محبوبتر است و تو اى على از فاطمه (س) نزد من عزیزتر هستی .
----------------------------------------------
پی نوشت
(1) بحارالانوار، ج43، ص2 ـ 3؛ احقاق الحق، ج10، ص12 ـ 14.
گردآوری: بخش مذهبی بیتوته
منابع :
sedighe.ir
iec-md.org
درباره این سایت